بریدۀ کتاب

ملکه پوشالی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 145

روی تخت باشکوه شاه بزرگ دراز کشیده ام و روی پتو های باشکوهش خونریزی میکنم. همه جایم درد می‌کند. کاردن بالای سرم ایستاده آستین های سفیدش تا خورده اند و او با دستمالی خیس مشغول پاک کردن دست های من است و خون را از رویشان میشوید

روی تخت باشکوه شاه بزرگ دراز کشیده ام و روی پتو های باشکوهش خونریزی میکنم. همه جایم درد می‌کند. کاردن بالای سرم ایستاده آستین های سفیدش تا خورده اند و او با دستمالی خیس مشغول پاک کردن دست های من است و خون را از رویشان میشوید

15

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.