بریده‌ای از کتاب استاد عروسک اثر میابه میوکی

mobina

mobina

1404/4/7

بریدۀ کتاب

صفحۀ 144

همیشه با خود فکر می‌کرد اگر کسی زمانی قرار باشد او را بکشد، مردِ ما است. برای همین همیشه این تفکر را داشت که اگر فقط جلوی کشته‌شدنش توسط آن مرد را بگیرد، اگر فقط از او فرار کند، دیگر در امنیت خواهد بود و می‌تواند خوشحال باشد‌. پس حالا که از خانه فرار کرده بود، چرا مردی که قبلا هرگز ندیده بود داشت تلاش می‌کرد او را بکشد؟

همیشه با خود فکر می‌کرد اگر کسی زمانی قرار باشد او را بکشد، مردِ ما است. برای همین همیشه این تفکر را داشت که اگر فقط جلوی کشته‌شدنش توسط آن مرد را بگیرد، اگر فقط از او فرار کند، دیگر در امنیت خواهد بود و می‌تواند خوشحال باشد‌. پس حالا که از خانه فرار کرده بود، چرا مردی که قبلا هرگز ندیده بود داشت تلاش می‌کرد او را بکشد؟

50

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.