بریدهای از کتاب ال.ام. مونتگری: یادداشت های شخصی 1889 - 1910 اثر لوسی مود مونتگمری
3 روز پیش
صفحۀ 339
آن ها پیش خودشان فکر میکردند دارند به ماد مونتگمری که از قبل میشناختند محبت میکنند، در حالی که من اصلاً او نبودم، موجود تازه خلق شده ای بودم که اسم و جسم او را یدک میکشید و خود را به جای او جا زده بود. آن ماد قبلی خیلی فرق داشت-دختر سبک بال و شادی بود با کلی آرزو و اعتقادی محکم بر «زودگذر» بودن همه چیز. بلند پرواز بود و انگیزه ای قوی داشت اما هدف اصلی اش «خوش بودن» بود و معمولاً به هدفش میرسید. خودش و بقیه را باور داشت، باوجدان و خوش قلب بود و زیاد خودش را بابت درگیری های زندگی ناراحت نمیکرد. اما دختر امروز-چقدر با اون فرق دارد!
آن ها پیش خودشان فکر میکردند دارند به ماد مونتگمری که از قبل میشناختند محبت میکنند، در حالی که من اصلاً او نبودم، موجود تازه خلق شده ای بودم که اسم و جسم او را یدک میکشید و خود را به جای او جا زده بود. آن ماد قبلی خیلی فرق داشت-دختر سبک بال و شادی بود با کلی آرزو و اعتقادی محکم بر «زودگذر» بودن همه چیز. بلند پرواز بود و انگیزه ای قوی داشت اما هدف اصلی اش «خوش بودن» بود و معمولاً به هدفش میرسید. خودش و بقیه را باور داشت، باوجدان و خوش قلب بود و زیاد خودش را بابت درگیری های زندگی ناراحت نمیکرد. اما دختر امروز-چقدر با اون فرق دارد!
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.