بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

آرتمیس

آرتمیس

1403/5/31

بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

کلاغ ها بال می زدند و روی شاخه های کاج و چنار جابجا می شدند، دود بخاری اتاقمان می رفت سروقتشان. آن وقت میگفتند:《 برف، برف.》

کلاغ ها بال می زدند و روی شاخه های کاج و چنار جابجا می شدند، دود بخاری اتاقمان می رفت سروقتشان. آن وقت میگفتند:《 برف، برف.》

8

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.