بریده‌ای از کتاب اینجا بدون تو اثر محبوبه بلباسی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 199

می‌گفتند شوهرت برای پول رفته. یک روز خانمی زنگ خانه را زد. گفت:« پرسون پرسون پیداتون کردم، شوهرتون بدهی داشت ؟مشکل خاصی داشت که رفت؟» مات و مبهوت نگاهش کردم. با زبانش زخمی کاشت روی جگرم. لبخند سردی زدم .به زور .گفتم:« به اون عکس نگاه کن؛ این تصویر مردیه که خانواده‌شو دوست نداره؟»

می‌گفتند شوهرت برای پول رفته. یک روز خانمی زنگ خانه را زد. گفت:« پرسون پرسون پیداتون کردم، شوهرتون بدهی داشت ؟مشکل خاصی داشت که رفت؟» مات و مبهوت نگاهش کردم. با زبانش زخمی کاشت روی جگرم. لبخند سردی زدم .به زور .گفتم:« به اون عکس نگاه کن؛ این تصویر مردیه که خانواده‌شو دوست نداره؟»

15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.