بریدهای از کتاب قصر آبی اثر لوسی مود مونتگمری
دیروز
صفحۀ 134
به طرزی رقت انگیز احساس (تنهایی) میکرد.(🖤) وقتی توانست افکارش را نظم ببخشد، فکر کرد چه حسی دارد آدم یک نفر را کنارش داشته باشد که با او (همدلی) کند، کسی که واقعاً به او اهمیت دهد - فقط دستش را محکم بگیرد، همین - کسی که بگوید "میدانم وحشتناک است. شجاع باش. حالت به زودی بهتر میشود." نه کسی که فقط داد و بیداد کند و هشدار بدهد.
به طرزی رقت انگیز احساس (تنهایی) میکرد.(🖤) وقتی توانست افکارش را نظم ببخشد، فکر کرد چه حسی دارد آدم یک نفر را کنارش داشته باشد که با او (همدلی) کند، کسی که واقعاً به او اهمیت دهد - فقط دستش را محکم بگیرد، همین - کسی که بگوید "میدانم وحشتناک است. شجاع باش. حالت به زودی بهتر میشود." نه کسی که فقط داد و بیداد کند و هشدار بدهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.