بریدهای از کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی
2 روز پیش
صفحۀ 81
فراموش کردهام.هلیا!فراموشی را بستاییم؛چرا که مارا پس از مرگ نزدیکترین دوست،زنده نگهمیدارد،و فراموشی را با دردناکترین نفرتها بیامیزیم؛زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند،کتابهایی که خوانده است را فراموش میکند و رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را.
فراموش کردهام.هلیا!فراموشی را بستاییم؛چرا که مارا پس از مرگ نزدیکترین دوست،زنده نگهمیدارد،و فراموشی را با دردناکترین نفرتها بیامیزیم؛زیرا انسان دوستانش را فراموش میکند،کتابهایی که خوانده است را فراموش میکند و رنگ مهربان نگاه یک رهگذر را.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.