بریده‌ای از کتاب پنج قدم فاصله اثر ریچل لیپینکات

بریدۀ کتاب

صفحۀ 191

او نفس عمیقی میکشد و با آن چشم های آبی اش لبخندی می زند و می گوید:«تنها افسوس من اینه که نتونستی اون چراغ ها رو ببینی.»

او نفس عمیقی میکشد و با آن چشم های آبی اش لبخندی می زند و می گوید:«تنها افسوس من اینه که نتونستی اون چراغ ها رو ببینی.»

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.