بریده‌ای از کتاب وب گرد روز صفر اثر معین فرد

وایولت

وایولت

1404/6/10 - 09:36

بریدۀ کتاب

صفحۀ 8

سعی میکنم مادرم را به یاد بیاورم تا کمی آرام شوم. دریاچه کنار روستا بهترین مکان برای قدم زدن و آرامش بود از هر فرصتی استفاده می‌کردیم و به دریاچه پناه می‌بردیم. هر زمان که اضطراب مرا فرا می‌گرفت، مادرم مرا به آنجا می برد و بدون صحبت کردن اجازه می‌داد تا دریاچه حالم را خوب سازد.

سعی میکنم مادرم را به یاد بیاورم تا کمی آرام شوم. دریاچه کنار روستا بهترین مکان برای قدم زدن و آرامش بود از هر فرصتی استفاده می‌کردیم و به دریاچه پناه می‌بردیم. هر زمان که اضطراب مرا فرا می‌گرفت، مادرم مرا به آنجا می برد و بدون صحبت کردن اجازه می‌داد تا دریاچه حالم را خوب سازد.

61

9

(0/1000)

نظرات

وایولت

وایولت

1404/6/10 - 09:37

مامان راگ به عنوان یک کروم به شکل عجیبی لطیفه:)

0