بریده‌ای از کتاب ترانه های خیام اثر محمد علمی

 علیرضا

علیرضا

5 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

دوری که در آمدن و رفتن ماست او را نه نهایت و نه بدایت پیداست کس می‌نزند درین معنی راست کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه افکندش اندر کم و کاست گر نیک آمد شکستن بهر چه بود ور نیک نیامد این صور عیب که راست آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند به روز گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند آنان که ز پیش رفته‌اند ای ساقی در خاک غرور خفته‌اند ای ساقی رو باده خور و حقیقت از من بشنو باد است آنچه گفته‌اند ای ساقی

دوری که در آمدن و رفتن ماست او را نه نهایت و نه بدایت پیداست کس می‌نزند درین معنی راست کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه افکندش اندر کم و کاست گر نیک آمد شکستن بهر چه بود ور نیک نیامد این صور عیب که راست آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند به روز گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند آنان که ز پیش رفته‌اند ای ساقی در خاک غرور خفته‌اند ای ساقی رو باده خور و حقیقت از من بشنو باد است آنچه گفته‌اند ای ساقی

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.