بریدۀ کتاب
1403/8/20
صفحۀ 48
از اوایل دهه ی 1960 جریان اصلی تولید تئوری و شعار سیاست گذاری و برنامه استراتژیک در رژیم های سرمایه داری لیبرال و ناتوی فرهنگی و سازمان های وابسته به آن به مبارزه با هر نوع آرمان گرایی انقلابی و تخطئه و تخریب مفاهیم انقلاب و انقلاب گری معطوف می شود. از این پس است که روشن فکران لیبرال و نئولیبرالیست می کوشند انقلابی بودن و انقلابی گری را مترادف با افراطی گری و بی خردی(!) جلوه دهند و پایبندی به آرمان گرایی انقلابی و مبارزه ی متعهدانه ی آرمان گرایانه را تصلب و خشک مغزی و تعصب بنامد و حاصل این همه را خشونت، استبداد و توتالیتاریسم بنمایانند.
از اوایل دهه ی 1960 جریان اصلی تولید تئوری و شعار سیاست گذاری و برنامه استراتژیک در رژیم های سرمایه داری لیبرال و ناتوی فرهنگی و سازمان های وابسته به آن به مبارزه با هر نوع آرمان گرایی انقلابی و تخطئه و تخریب مفاهیم انقلاب و انقلاب گری معطوف می شود. از این پس است که روشن فکران لیبرال و نئولیبرالیست می کوشند انقلابی بودن و انقلابی گری را مترادف با افراطی گری و بی خردی(!) جلوه دهند و پایبندی به آرمان گرایی انقلابی و مبارزه ی متعهدانه ی آرمان گرایانه را تصلب و خشک مغزی و تعصب بنامد و حاصل این همه را خشونت، استبداد و توتالیتاریسم بنمایانند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.