بریده‌ای از کتاب مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا اثر احمد شاملو

مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

بدبختی فقط هنگامی به سراغ من می‌آید که ببینم آیدای من،لبخندش را فراموش کرده است. فقط در چنین هنگامی است که تلخی همه بدبختی‌ها قلب مرا لبریز می‌کند، لبان بی‌ لبخند تو آیدا ! لبان بی لبخند تو پیروزی بدبختی است بر وجود من. بگذار من بر بدبختی پیروز بشوم ، لبخند را فراموش مکن آیدا.

بدبختی فقط هنگامی به سراغ من می‌آید که ببینم آیدای من،لبخندش را فراموش کرده است. فقط در چنین هنگامی است که تلخی همه بدبختی‌ها قلب مرا لبریز می‌کند، لبان بی‌ لبخند تو آیدا ! لبان بی لبخند تو پیروزی بدبختی است بر وجود من. بگذار من بر بدبختی پیروز بشوم ، لبخند را فراموش مکن آیدا.

74

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.