بریدهای از کتاب بانوی میزبان اثر فیودور داستایفسکی
1404/2/15
صفحۀ 13
حالش به بیماری می مانست که بعد از مدت ها اسارت بستر درد اول بار برخیزد و شادمانه از روشنایی روز و زلالی هوا و آشوب زندگی و جنجال تندرستان رنگارنگی که در اطرافش در جنب و جوش اند در حیرت افتد و چشمش تار شود و با سرگیجه از پای بیفتد.
حالش به بیماری می مانست که بعد از مدت ها اسارت بستر درد اول بار برخیزد و شادمانه از روشنایی روز و زلالی هوا و آشوب زندگی و جنجال تندرستان رنگارنگی که در اطرافش در جنب و جوش اند در حیرت افتد و چشمش تار شود و با سرگیجه از پای بیفتد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.