بریده‌ای از کتاب نون و القلم اثر جلال آل احمد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 134

ما اصلا زندگی بشری نمی‌کنیم. زندگی ما زندگی نباتی است. درست مثل یک درخت. زمستان که آمد و برگ و بارش ریخت، می‌نشیند به انتظار بهار تا برگ دربیاورد. بعد به انتظار تابستان تا میوه بدهد. بعد به انتظار باران، بعد به انتظار کود و همین جور... همه‌اش به انتظار تحولات طبیعی، تحولات از خارج. آن‌ها این‌جور بودند.شما هم این‌جورید. غافل از اینکه اگر همه‌اش به انتظار تحولات خارجی بمانی، یک دفعه سیل می‌آید یا یکهو باد گرم می‌گیرد یا یک‌مرتبه خشک‌سالی می‌شود...

ما اصلا زندگی بشری نمی‌کنیم. زندگی ما زندگی نباتی است. درست مثل یک درخت. زمستان که آمد و برگ و بارش ریخت، می‌نشیند به انتظار بهار تا برگ دربیاورد. بعد به انتظار تابستان تا میوه بدهد. بعد به انتظار باران، بعد به انتظار کود و همین جور... همه‌اش به انتظار تحولات طبیعی، تحولات از خارج. آن‌ها این‌جور بودند.شما هم این‌جورید. غافل از اینکه اگر همه‌اش به انتظار تحولات خارجی بمانی، یک دفعه سیل می‌آید یا یکهو باد گرم می‌گیرد یا یک‌مرتبه خشک‌سالی می‌شود...

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.