بریدۀ کتاب
1403/2/19
4.1
146
صفحۀ 167
... مرد متین و بزرگوار میگوید: تو را از پدرت طلب کردهام. _ سلام سردار! من، دیگری را میخواهم. طلبت را پسبخواه سردارِ بزرگ! _ ممکن نیست. _ هست سردار! این که من، دیگری را بخواهم، تو مرا بخواهی، و کسی دیگر، تو را بخواهد، همیشه ممکن بودهاست. عشق، میتواند به شکل یک حلقه زنجیر درآید؛ یک سرش اینجا، لب چاه، سر دیگرش، در ازل. ...
... مرد متین و بزرگوار میگوید: تو را از پدرت طلب کردهام. _ سلام سردار! من، دیگری را میخواهم. طلبت را پسبخواه سردارِ بزرگ! _ ممکن نیست. _ هست سردار! این که من، دیگری را بخواهم، تو مرا بخواهی، و کسی دیگر، تو را بخواهد، همیشه ممکن بودهاست. عشق، میتواند به شکل یک حلقه زنجیر درآید؛ یک سرش اینجا، لب چاه، سر دیگرش، در ازل. ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.