بریده‌ای از کتاب شاهنشاه اثر ریشارد کاپوشینسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

ایرانی ها چطور بر ترسشان فائق آمدند؟ کاپوشچینسکی می گوید((ایرانی ها مردمانی مغرورند و پای حیثیتشان که وسط باشد، بی نهایت حساس هم می شوند. یک ایرانی هیچ وقت نمی پذیرد که نمی تواند کاری را انجام بدهد؛ چنین اقراری را مایه ی سرافکندگی و بی آبرویی می داند عذاب می کشد، غصه می خورد و سرآخر نفرت در وجودش ریشه می دواند. ایرانی ها خیلی زود منظور فرمانروایشان را فهمیدند شما فقط بنشینید زیر سایه ی دیوارهای مسجد و گوسفندتان را بپایید، چون تا شما بخواهید به دردی بخورید، یک قرنی گذشته است اما من باید با کمک خارجی ها ظرف ده سال یک امپراتوری عالمگیر بسازم. برای همین است که در ذهن ایرانیها " تمدن بزرگ" بیش از هر چیز یعنی تحقیری بزرگ))

ایرانی ها چطور بر ترسشان فائق آمدند؟ کاپوشچینسکی می گوید((ایرانی ها مردمانی مغرورند و پای حیثیتشان که وسط باشد، بی نهایت حساس هم می شوند. یک ایرانی هیچ وقت نمی پذیرد که نمی تواند کاری را انجام بدهد؛ چنین اقراری را مایه ی سرافکندگی و بی آبرویی می داند عذاب می کشد، غصه می خورد و سرآخر نفرت در وجودش ریشه می دواند. ایرانی ها خیلی زود منظور فرمانروایشان را فهمیدند شما فقط بنشینید زیر سایه ی دیوارهای مسجد و گوسفندتان را بپایید، چون تا شما بخواهید به دردی بخورید، یک قرنی گذشته است اما من باید با کمک خارجی ها ظرف ده سال یک امپراتوری عالمگیر بسازم. برای همین است که در ذهن ایرانیها " تمدن بزرگ" بیش از هر چیز یعنی تحقیری بزرگ))

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.