بریده‌ای از کتاب فانوس خاطرات گمشده اثر ساناکا هیراگی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

وقتی یه عکس براتون از جایگاه والایی برخورداره، به جای اینکه یه گوشه قایمش کنید، اونو به نمایش میذارید یا میارینش بیرون و همش نگاش می‌کنید. در نتیجه، چنین عکس‌هایی به سمت فرسودگی میرن و پاره میشن. خب، در مورد خاطرات هم همین قضیه صدق می‌کنه. یه روز به خودمون میایم و می‌بینیم که هر چقدر یه خاطره برامون مهم‌تر بوده، بارهای متعددی اونو پیش خودمون مرور کردیم. منتها با انجام این کار، جزئیات ماجرا کم کم از زیر بار وظایفشون شونه خالی می‌کنن.

وقتی یه عکس براتون از جایگاه والایی برخورداره، به جای اینکه یه گوشه قایمش کنید، اونو به نمایش میذارید یا میارینش بیرون و همش نگاش می‌کنید. در نتیجه، چنین عکس‌هایی به سمت فرسودگی میرن و پاره میشن. خب، در مورد خاطرات هم همین قضیه صدق می‌کنه. یه روز به خودمون میایم و می‌بینیم که هر چقدر یه خاطره برامون مهم‌تر بوده، بارهای متعددی اونو پیش خودمون مرور کردیم. منتها با انجام این کار، جزئیات ماجرا کم کم از زیر بار وظایفشون شونه خالی می‌کنن.

7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.