بریدهای از کتاب اول شخص مفرد (مجموعه داستان) اثر هاروکی موراکامی
1403/11/9
صفحۀ 52
او گفت: "مرگ همیشه ناغافل میآد اما معمولاً به دل صبر طول میکشه؛ عین یک عبارت زیبا که یک لحظه به ذهنت میآد اما همون یک لحظه میتونه تا ابد کش پیدا کنه، به قدر فاصلهای بین خلیج شرقی تا غربی، حتی تا بینهایت. زمان اینجا مفهومی نداره. از این نظر، ممکنه من حتی در طول زندگیم هم مرده بودم. اما مرگ واقعی یک لحظه است، یک برخورد؛ و بعدش چیزی که تا اون لحظه وجود داشته ناگهان و به کلی ناپدید میشه، به عدم برمیگرده. در مورد من، اون وجودی که ناپدید شد خودم بودم."
او گفت: "مرگ همیشه ناغافل میآد اما معمولاً به دل صبر طول میکشه؛ عین یک عبارت زیبا که یک لحظه به ذهنت میآد اما همون یک لحظه میتونه تا ابد کش پیدا کنه، به قدر فاصلهای بین خلیج شرقی تا غربی، حتی تا بینهایت. زمان اینجا مفهومی نداره. از این نظر، ممکنه من حتی در طول زندگیم هم مرده بودم. اما مرگ واقعی یک لحظه است، یک برخورد؛ و بعدش چیزی که تا اون لحظه وجود داشته ناگهان و به کلی ناپدید میشه، به عدم برمیگرده. در مورد من، اون وجودی که ناپدید شد خودم بودم."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.