بریده‌ای از کتاب یک گوشه ی ساکت جنگل اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

آقاچوپان گفت: اشتباه می‌کنی رایکاخانمِ نقاش! در دنیا هیچ جنگلی وجود ندارد که «پشت» نداشته‌باشد، و توی آن جنگل، کلبه‌هایی نباشد، و توی آن کلبه‌ها کسانی از تو کمک نخواهند. تو، چون خودت راحت و آسوده نشسته‌یی و نقاشی می‌کنی، خیال می‌کنی در سراسر میهن تو، و در تمام دنیا، همه راحت و آسوده‌اند، و هیچ‌کس به کمک دیگری احتیاج ندارد. تو اشتباه می‌کنی...

آقاچوپان گفت: اشتباه می‌کنی رایکاخانمِ نقاش! در دنیا هیچ جنگلی وجود ندارد که «پشت» نداشته‌باشد، و توی آن جنگل، کلبه‌هایی نباشد، و توی آن کلبه‌ها کسانی از تو کمک نخواهند. تو، چون خودت راحت و آسوده نشسته‌یی و نقاشی می‌کنی، خیال می‌کنی در سراسر میهن تو، و در تمام دنیا، همه راحت و آسوده‌اند، و هیچ‌کس به کمک دیگری احتیاج ندارد. تو اشتباه می‌کنی...

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.