بریدهای از کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو
1402/4/26

4.6
41
صفحۀ 500
روزی که یک مبتدی برای ورود به طریقت، سوگند یاد میکند بهترین لباس و زیورش را بر تنش میپوشانند، گلهای رز سفید بر سرش میزنند، موهایش را براق و حلقه حلقه میکنند، سپس وی به سجده در میآید، رويش پارچه سياه بزرگی میگسترانند و به خواندن دعای اموات میپردازند. آنگاه زنان راهبه به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته از پهلویش میگذرد و با صدای تضرع آمیزی میگوید:"خواهرمان مرده است!" و دسته ی دیگر با صدای بلند در جواب میگوید:"در وجود عيسی مسیح زنده میشود"!
روزی که یک مبتدی برای ورود به طریقت، سوگند یاد میکند بهترین لباس و زیورش را بر تنش میپوشانند، گلهای رز سفید بر سرش میزنند، موهایش را براق و حلقه حلقه میکنند، سپس وی به سجده در میآید، رويش پارچه سياه بزرگی میگسترانند و به خواندن دعای اموات میپردازند. آنگاه زنان راهبه به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته از پهلویش میگذرد و با صدای تضرع آمیزی میگوید:"خواهرمان مرده است!" و دسته ی دیگر با صدای بلند در جواب میگوید:"در وجود عيسی مسیح زنده میشود"!
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.