بریده‌ای از کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند اثر دانیل مارتین کلاین

بریدۀ کتاب

صفحۀ 36

با خودم فکر کردم اگه تو بدترین حالتِ ممکن خدایی در کار نباشه و همه‌ی ما با مرگ‌مون تمومِ تموم بشیم چرا این‌قدر بی‌خودی خودم رو اذیت کنم. باید بی‌خیال جواب‌هایی بشم که بهشون نمی‌رسم و فقط تا آخرین لحظه از عمرم لذت ببرم.

با خودم فکر کردم اگه تو بدترین حالتِ ممکن خدایی در کار نباشه و همه‌ی ما با مرگ‌مون تمومِ تموم بشیم چرا این‌قدر بی‌خودی خودم رو اذیت کنم. باید بی‌خیال جواب‌هایی بشم که بهشون نمی‌رسم و فقط تا آخرین لحظه از عمرم لذت ببرم.

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.