بریدۀ کتاب

سرگذشت استعمار
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

او[فرناندو ماژلان] به سرعت توانست به کمک بقیه ی همراهانش شورش[کوئه زادا] را سرکوب کند. تنبیهی هولناک در انتظار کوئه زادا بود: او را به تخته ای چوبی بستند و به هر یک از دست ها و پاهایش قطعه ی بلندی از طناب کشتی را گره زدند. سپس چهار ملوان قوی هیکل، که ماژلان به هر یک از آن ها یک سکه ی طلا داده بود، شروع به کشیدن طناب ها کردند. فریاد های کوئه زادا در سکوت اقیانوس می پیچید. ماژلان انتقامش را گرفته بود. دیگر هیچ کس جرئت مخالفت با او را نداشت. بدن کوئه زادا را به چهار بخش تقسیم و خوراک مرغان دریایی شد.

او[فرناندو ماژلان] به سرعت توانست به کمک بقیه ی همراهانش شورش[کوئه زادا] را سرکوب کند. تنبیهی هولناک در انتظار کوئه زادا بود: او را به تخته ای چوبی بستند و به هر یک از دست ها و پاهایش قطعه ی بلندی از طناب کشتی را گره زدند. سپس چهار ملوان قوی هیکل، که ماژلان به هر یک از آن ها یک سکه ی طلا داده بود، شروع به کشیدن طناب ها کردند. فریاد های کوئه زادا در سکوت اقیانوس می پیچید. ماژلان انتقامش را گرفته بود. دیگر هیچ کس جرئت مخالفت با او را نداشت. بدن کوئه زادا را به چهار بخش تقسیم و خوراک مرغان دریایی شد.

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.