بریدهای از کتاب خیر النساء اثر قاسم هاشمی نژاد
1404/4/3
صفحۀ 26
... گاهی که احمد گرمای مادر را در بستر نمییافت دنبال او تا به مهتابی میآمد، چشمها بسته و خوابزده؛ و همانجا سر به زانوی او میگذاشت تا خوابی را به خوابی تازه کند. مادر دلنگران او دامن چادر را روی تن لاغرش میکشید که حفاظش باشد از نسیم گزندهی سرگردان و نم نافذ مهتاب.
... گاهی که احمد گرمای مادر را در بستر نمییافت دنبال او تا به مهتابی میآمد، چشمها بسته و خوابزده؛ و همانجا سر به زانوی او میگذاشت تا خوابی را به خوابی تازه کند. مادر دلنگران او دامن چادر را روی تن لاغرش میکشید که حفاظش باشد از نسیم گزندهی سرگردان و نم نافذ مهتاب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.