بریده‌ای از کتاب کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع) اثر یاسین حجازی

فریده چناری

فریده چناری

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 38

پیغمبر را دید: می‌آید — با گروهی از فرشتگان از چپ و راست و پیشِ روی او — تا حسین را به سینه چسبانید و میانِ دو چشمِ او را بوسید و گفت «حبیبی یا حسین! گویا تو را بینم در این نزدیکی: به خون آغشته و کشته، در زمینِ کرب‌و‌بلا، به دستِ گروهی از امّتِ من، و تو تشنه هستی و آبت ندهند و آرزوی شفاعتِ من دارند. خداوند آن‌ها را روزِ قیامت به شفاعتِ من نائل نگرداند. حبیبی یا حسین! پدرت و مادرت و برادرت نزدِ من آمده‌اند و آن‌ها آرزومندِ تواند و تو را در بهشت درجاتی است که تا شهید نشوی، به آن درجات نائل نگردی.»

پیغمبر را دید: می‌آید — با گروهی از فرشتگان از چپ و راست و پیشِ روی او — تا حسین را به سینه چسبانید و میانِ دو چشمِ او را بوسید و گفت «حبیبی یا حسین! گویا تو را بینم در این نزدیکی: به خون آغشته و کشته، در زمینِ کرب‌و‌بلا، به دستِ گروهی از امّتِ من، و تو تشنه هستی و آبت ندهند و آرزوی شفاعتِ من دارند. خداوند آن‌ها را روزِ قیامت به شفاعتِ من نائل نگرداند. حبیبی یا حسین! پدرت و مادرت و برادرت نزدِ من آمده‌اند و آن‌ها آرزومندِ تواند و تو را در بهشت درجاتی است که تا شهید نشوی، به آن درجات نائل نگردی.»

11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.