بریده‌ای از کتاب داس مرگ اثر نیل شوسترمن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 314

کوری که نتوانسته بود خنده‌اش را کاملا کنترل کند، گفت: " برو خودتو خوشه‌چینی کن بابا." " به این شرط که بتونم توی مراسم خاکسپاری خودم شرکت کنم، عزیز من." سپس برای سیترا آرزوی موفقیت کرد و آرام‌آرام دور شد.

کوری که نتوانسته بود خنده‌اش را کاملا کنترل کند، گفت: " برو خودتو خوشه‌چینی کن بابا." " به این شرط که بتونم توی مراسم خاکسپاری خودم شرکت کنم، عزیز من." سپس برای سیترا آرزوی موفقیت کرد و آرام‌آرام دور شد.

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.