بریدهای از کتاب برادران کارامازف اثر فیودور داستایفسکی
2 روز پیش
صفحۀ 76
«در تودهیِ رعیت غمی هست که خاموش و بردبار، در درون محبوس مانده و خفه شده. ولی غمی هم هست که گاهی مثلِ یک بغض میترکد و عزادارانه زار میزند، غمِ دوم به خصوص در زنهایِ رعیت نمود میکند. این غم سبک بارتر از غمِ خاموش نیست چون ناله و زاری فقط با ریشریش کردن و به آتش کشیدنِ دل تسکین پیدا میکند. این غم تسلاّپذیر نیست، طالبِ تسکین هم نیست. این غم از یأس و بیچارگیِ چارهناپذیر مایه میگیرد. ناله و زاری انگولکی است برایِ آن که زخمِ درون سر باز کند.»
«در تودهیِ رعیت غمی هست که خاموش و بردبار، در درون محبوس مانده و خفه شده. ولی غمی هم هست که گاهی مثلِ یک بغض میترکد و عزادارانه زار میزند، غمِ دوم به خصوص در زنهایِ رعیت نمود میکند. این غم سبک بارتر از غمِ خاموش نیست چون ناله و زاری فقط با ریشریش کردن و به آتش کشیدنِ دل تسکین پیدا میکند. این غم تسلاّپذیر نیست، طالبِ تسکین هم نیست. این غم از یأس و بیچارگیِ چارهناپذیر مایه میگیرد. ناله و زاری انگولکی است برایِ آن که زخمِ درون سر باز کند.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.