بریدۀ کتاب

میثم و شهر ترس‌های ممنوعه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 127

ابراهیم بدون اینکه به من نگاه کند می‌گوید: ".... من از مولاعلی شنیدم که گفتن وقتی از چیزی می‌ترسی، باهاش روبه‌رو شو؛ چون سختی فرار از اون چیز، خیلی بیشتر از روبه‌رو شدن با خود اونه."

ابراهیم بدون اینکه به من نگاه کند می‌گوید: ".... من از مولاعلی شنیدم که گفتن وقتی از چیزی می‌ترسی، باهاش روبه‌رو شو؛ چون سختی فرار از اون چیز، خیلی بیشتر از روبه‌رو شدن با خود اونه."

4

0

(0/1000)

نظرات

این چیزی بود که این روزا خیلی به یادآوریش احتیاج داشتم.

0