بریده‌ای از کتاب مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور اثر قیصر امین پور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 228

بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازک‌تر از گُل است گُلِ گونه‌های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینهٔ خدا حقّا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده‌ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین‌کمانی از نخ باران تنیده‌ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پارهٔ دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی‌ام شانه‌های تو در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان آواز آسمانی‌شان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم: یک لحظه تو به جای من و من به جای تو این حال و عالمی که تو داری، برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو

بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازک‌تر از گُل است گُلِ گونه‌های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینهٔ خدا حقّا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده‌ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین‌کمانی از نخ باران تنیده‌ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پارهٔ دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی‌ام شانه‌های تو در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو همبازیان خواب تو خیل فرشتگان آواز آسمانی‌شان لای لای تو بگذار با تو عالم خود را عوض کنم: یک لحظه تو به جای من و من به جای تو این حال و عالمی که تو داری، برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو

48

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.