بریده‌ای از کتاب پدر، عشق و پسر اثر سیدمهدی شجاعی

MN

MN

13 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

کسی که گریه می‌کند به آرامشی هر چند نامحسوس دست می‌یابد. اما کسی که بغض، گلویش را می‌فشرد و اشک در پشت پلک‌هایش لمبر می‌خورد و اجازه گریستن به خود نمی‌دهد، بیشتر در خودش می‌شکند و مچاله می‌شود. حال اگر همو بخواهد تسلی بخش دیگران هم باشد، دشواری‌اش صد چندان می‌شود. مثل عمود خمیده‌ای که بخواهد خیمه‌ای را سرپا نگه دارد. نگاه می دارد، اما به قیمت شکستن خود.

کسی که گریه می‌کند به آرامشی هر چند نامحسوس دست می‌یابد. اما کسی که بغض، گلویش را می‌فشرد و اشک در پشت پلک‌هایش لمبر می‌خورد و اجازه گریستن به خود نمی‌دهد، بیشتر در خودش می‌شکند و مچاله می‌شود. حال اگر همو بخواهد تسلی بخش دیگران هم باشد، دشواری‌اش صد چندان می‌شود. مثل عمود خمیده‌ای که بخواهد خیمه‌ای را سرپا نگه دارد. نگاه می دارد، اما به قیمت شکستن خود.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.