بریده‌ای از کتاب میرزاحسن رشدیه بنیان گذار مدارس نوین در ایران اثر داریوش سازمند

مزدوَر آ.پ

مزدوَر آ.پ

5 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 110

روزى در موقع تدريس رشديه بيهوش شده و از صندلى بر زمين می‌افتد. پزشک را بر بالينش می‌آورند، پس معاينه پزشك از وى مى‌خواهد به دليل كهولت سن و ضعف جسمانى از تدريس خوددارى نمايد و بيشتر به اسـتراحت بپردازد. ايشـان در كمال ناراحتى گفت: چرا غافليد؟ اگر در همان ساعت كه ضعف كرده بودم چشم از اين عالم می‌بستم قطعا جايم در بهشت بود، چه سعادتى از اين بالاتر كه معلم در حيـن اجـراى مقدس تعليم بميرد، حيف كه سعادتم يارى نكرد.

روزى در موقع تدريس رشديه بيهوش شده و از صندلى بر زمين می‌افتد. پزشک را بر بالينش می‌آورند، پس معاينه پزشك از وى مى‌خواهد به دليل كهولت سن و ضعف جسمانى از تدريس خوددارى نمايد و بيشتر به اسـتراحت بپردازد. ايشـان در كمال ناراحتى گفت: چرا غافليد؟ اگر در همان ساعت كه ضعف كرده بودم چشم از اين عالم می‌بستم قطعا جايم در بهشت بود، چه سعادتى از اين بالاتر كه معلم در حيـن اجـراى مقدس تعليم بميرد، حيف كه سعادتم يارى نكرد.

7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.