بریدۀ کتاب

Zeynab

Zeynab

دیروز

کوری

4.0

26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 56

دختری که عینک دودی داشت گفت از کجا معلوم پدر و مادرم بین این اجساد نباشند‌، آن‌وقت من از کنارشان می‌گذرم و آنها را نمی بینم‌، زن دکتر گفت گذشتن از کنار اموات و ندیدنشان از رسوم دیرینه است.....

دختری که عینک دودی داشت گفت از کجا معلوم پدر و مادرم بین این اجساد نباشند‌، آن‌وقت من از کنارشان می‌گذرم و آنها را نمی بینم‌، زن دکتر گفت گذشتن از کنار اموات و ندیدنشان از رسوم دیرینه است.....

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.