بریده‌ای از کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر

مهدی

مهدی

1404/4/15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 2

«برنارد ممکنه تو مدرسه بهترین نمره‌ها رو بگیره، اما تو دنیای کار و کاسبی‌ها، شماها پنج پله از اون جلوترید...» ویلی در این جمله، هوش و تلاش تحصیلی را بی‌ارزش می‌داند و آن را در برابر ظاهر، جذابیت و معاشرت‌پذیری بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. به نظر ویلی، موفقیت در زندگی و شغل نه از طریق دانش، بلکه از طریق ظاهر، لبخند، جلب توجه و کاریزما به دست می‌آید. «خدا رو شکر می‌کنم که مثل ادونیس بار اومده‌اید...» ادونیس در اسطوره‌شناسی یونانی، نماد زیبایی مردانه است. ویلی با این جمله تأکید می‌کند که فرزندانش (مخصوصاً بیف) از نظر ظاهر و جذابیت برجسته‌اند، و او این را رمز موفقیت در آینده‌ی آن‌ها می‌داند. این نگاه سطحی و ظاهربینانه، پایه‌ی شکست بعدی آن‌ها در زندگی است. «مردی که جذابیت شخصی در خودش ایجاد کنه پیش می‌افته...» این یکی از باورهای بنیادین و اشتباه ویلی است: اینکه "جذابیت شخصی" از دانش و پشتکار مهم‌تر است. او فکر می‌کند که فقط "محبوب بودن"، "خوش‌تیپ بودن"، و "خودی نشان دادن" برای موفقیت کافی‌ست. «مثلاً خود من رو ببینید... من ویلی لومنم... با همین یه جمله می‌شناسنم...» این جمله، همزمان نشان دهنده غرور کاذب و توهم موفقیت ویلی است. او باور دارد که شهرت دارد و محبوب است؛ اما در واقعیت، به‌ندرت کسی او را جدی می‌گیرد و فروشنده‌ای شکست‌خورده و فراموش‌شده است. ویلی در این جمله، جهان را با عینک ظاهرگرایی و سطحی‌نگری می‌بیند. او معتقد است: دانش و تلاش = بی‌فایده جذابیت، چهره، خوش‌صحبتی = موفقیت محبوبیت اجتماعی = همه‌چیز اما کل مسیر داستان و سرنوشت خودش و پسرانش، نشان می‌دهد که این نگاه، اشتباه، نابالغ و ویران‌گر است. ویلی در این بخش از نمایش، باور عمیق خود به ظواهر و روابط سطحی را بیان می‌کند. او موفقیت را نه در تلاش و یادگیری، بلکه در جلب توجه و "جذابیت" می‌بیند. همین طرز فکر اشتباه، پایه شکست‌های شخصی و خانوادگی اوست. ویلی نماینده انسانی‌ست که رؤیای آمریکایی را اشتباه فهمیده، و تا لحظه آخر در این توهم زندگی می‌کند.

«برنارد ممکنه تو مدرسه بهترین نمره‌ها رو بگیره، اما تو دنیای کار و کاسبی‌ها، شماها پنج پله از اون جلوترید...» ویلی در این جمله، هوش و تلاش تحصیلی را بی‌ارزش می‌داند و آن را در برابر ظاهر، جذابیت و معاشرت‌پذیری بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. به نظر ویلی، موفقیت در زندگی و شغل نه از طریق دانش، بلکه از طریق ظاهر، لبخند، جلب توجه و کاریزما به دست می‌آید. «خدا رو شکر می‌کنم که مثل ادونیس بار اومده‌اید...» ادونیس در اسطوره‌شناسی یونانی، نماد زیبایی مردانه است. ویلی با این جمله تأکید می‌کند که فرزندانش (مخصوصاً بیف) از نظر ظاهر و جذابیت برجسته‌اند، و او این را رمز موفقیت در آینده‌ی آن‌ها می‌داند. این نگاه سطحی و ظاهربینانه، پایه‌ی شکست بعدی آن‌ها در زندگی است. «مردی که جذابیت شخصی در خودش ایجاد کنه پیش می‌افته...» این یکی از باورهای بنیادین و اشتباه ویلی است: اینکه "جذابیت شخصی" از دانش و پشتکار مهم‌تر است. او فکر می‌کند که فقط "محبوب بودن"، "خوش‌تیپ بودن"، و "خودی نشان دادن" برای موفقیت کافی‌ست. «مثلاً خود من رو ببینید... من ویلی لومنم... با همین یه جمله می‌شناسنم...» این جمله، همزمان نشان دهنده غرور کاذب و توهم موفقیت ویلی است. او باور دارد که شهرت دارد و محبوب است؛ اما در واقعیت، به‌ندرت کسی او را جدی می‌گیرد و فروشنده‌ای شکست‌خورده و فراموش‌شده است. ویلی در این جمله، جهان را با عینک ظاهرگرایی و سطحی‌نگری می‌بیند. او معتقد است: دانش و تلاش = بی‌فایده جذابیت، چهره، خوش‌صحبتی = موفقیت محبوبیت اجتماعی = همه‌چیز اما کل مسیر داستان و سرنوشت خودش و پسرانش، نشان می‌دهد که این نگاه، اشتباه، نابالغ و ویران‌گر است. ویلی در این بخش از نمایش، باور عمیق خود به ظواهر و روابط سطحی را بیان می‌کند. او موفقیت را نه در تلاش و یادگیری، بلکه در جلب توجه و "جذابیت" می‌بیند. همین طرز فکر اشتباه، پایه شکست‌های شخصی و خانوادگی اوست. ویلی نماینده انسانی‌ست که رؤیای آمریکایی را اشتباه فهمیده، و تا لحظه آخر در این توهم زندگی می‌کند.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.