بریده‌ای از کتاب صدای آرچر اثر میا شریدن

هستی

هستی

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

چشم هایش همه‌ی آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست ، به من گفت. ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم ، بی آنکه واژه‌ای گفته باشیم.

چشم هایش همه‌ی آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست ، به من گفت. ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم ، بی آنکه واژه‌ای گفته باشیم.

58

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.