بریدهای از کتاب تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اثر اکرم اسلامی
1403/11/21
صفحۀ 215
گفت: «خون دستهاتون رو بشورین.» با دست راستم چادرم را نگه داشته بودم، دست چپم را هم مشت کردم؛ انگار بخواهم خون محمد را نگه دارم برای خودم و گفتم: «نه.»
گفت: «خون دستهاتون رو بشورین.» با دست راستم چادرم را نگه داشته بودم، دست چپم را هم مشت کردم؛ انگار بخواهم خون محمد را نگه دارم برای خودم و گفتم: «نه.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.