بریدۀ کتاب

آبشناسان به روایت همسر شهید
بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

فقط توی جبهه نبود که احساس مسئولیت می‌کرد. نسبت به هر چیزی که مربوط به کشور می‌شد خودش را مسئول می‌دانست ؛هر وقت می‌رفتیم مسافرت درباره مسیر «رودخانه‌ها، کوه‌ها، آثار باستانی و... بین راه توضیح می‌داد یا تحقیق می‌کرد. نگاهش به هر چیز از سر دلسوزی بود. توی یادداشت‌هایش هست که:« از فلان مسیر می‌گذشتیم این رودخانه احتیاج به لایروبی دارد.» یا «کاش اینجا گردشگاه می‌ساختند زمین مساعدی دارد» وقتی که از جبهه می‌آمد و مردم را می‌دید که نظم را رعایت نمی‌کنند ناراحت می‌شد . می‌گفت :«جوان هر مملکت نشانه آن کشور است. نباید بد بپوشد یا بایستد کنار کوچه مشغول آدامس جویدند و حرف زدن!»

فقط توی جبهه نبود که احساس مسئولیت می‌کرد. نسبت به هر چیزی که مربوط به کشور می‌شد خودش را مسئول می‌دانست ؛هر وقت می‌رفتیم مسافرت درباره مسیر «رودخانه‌ها، کوه‌ها، آثار باستانی و... بین راه توضیح می‌داد یا تحقیق می‌کرد. نگاهش به هر چیز از سر دلسوزی بود. توی یادداشت‌هایش هست که:« از فلان مسیر می‌گذشتیم این رودخانه احتیاج به لایروبی دارد.» یا «کاش اینجا گردشگاه می‌ساختند زمین مساعدی دارد» وقتی که از جبهه می‌آمد و مردم را می‌دید که نظم را رعایت نمی‌کنند ناراحت می‌شد . می‌گفت :«جوان هر مملکت نشانه آن کشور است. نباید بد بپوشد یا بایستد کنار کوچه مشغول آدامس جویدند و حرف زدن!»

7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.