بریدهای از کتاب اعمال انسانی اثر هان کانگ
1403/8/20
صفحۀ 48
دلم میخواست مثل ماری که پوست میاندازد از جسمم خارج شوم. دلم میخواست عزمم را جزم کنم و خودم را از این توده گوشت بی جان در حال پوسیدن خلاص کنم. دلم میخواست آزادانه به جایی که آنها هستند پرواز کنم و بپرسم چرا مرا کشتید؟ چرا خواهرم را کشتید؟ چه بلایی به سرش آوردید؟
دلم میخواست مثل ماری که پوست میاندازد از جسمم خارج شوم. دلم میخواست عزمم را جزم کنم و خودم را از این توده گوشت بی جان در حال پوسیدن خلاص کنم. دلم میخواست آزادانه به جایی که آنها هستند پرواز کنم و بپرسم چرا مرا کشتید؟ چرا خواهرم را کشتید؟ چه بلایی به سرش آوردید؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.