بریدهای از کتاب اکنون اثر فاضل نظری
4 روز پیش
صفحۀ 23
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یکبار دیگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یکبار دیگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.