بریده‌ای از کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی

gharneshin

gharneshin

1404/1/4

بریدۀ کتاب

صفحۀ 10

تا چشم‌هایت با تو هستند به نظر عادی می‌آیند، اما همین که این چشم‌ها ناگهان کور شوند، به میله‌ای داغ یا به سر پنجه‌هایی سرد، تو دیگر تنور خانه‌ای را نمی‌بینی که عمری در آن آتش افروخته‌ای. تازه درمی‌یابی چه از دست داده‌ای، که چه عزیزی از تو گم شده است.

تا چشم‌هایت با تو هستند به نظر عادی می‌آیند، اما همین که این چشم‌ها ناگهان کور شوند، به میله‌ای داغ یا به سر پنجه‌هایی سرد، تو دیگر تنور خانه‌ای را نمی‌بینی که عمری در آن آتش افروخته‌ای. تازه درمی‌یابی چه از دست داده‌ای، که چه عزیزی از تو گم شده است.

11

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.