بریده‌ای از کتاب زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست اثر ارنست همینگوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 14

_میدونی ۳۵ سال دیگه هممون مُردیم؟ _ به درک رابرت، به جهنم! _ نه، جدی میگم. _ این چیزیه که اصلا نگرانش نیستم. به اندازه کافی توی زندگیم نگران بودم. دیگه کارم از نگرانی گذشته.

_میدونی ۳۵ سال دیگه هممون مُردیم؟ _ به درک رابرت، به جهنم! _ نه، جدی میگم. _ این چیزیه که اصلا نگرانش نیستم. به اندازه کافی توی زندگیم نگران بودم. دیگه کارم از نگرانی گذشته.

15

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.