بریده‌ای از کتاب تعمیرکار اثر برنارد مالامود

رضا‌

رضا‌

1404/2/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 32

چه آرزویی داری که این‌قدر مهم است؟» «آرزوهایی که نه خودشان آرام می‌گیرند و نه می‌گذارند من یک لحظه آرامش داشته باشم. به تو که گفته‌ام چه می‌خواهم: دلم می‌خواهد هرازگاهی شکمم سیر باشد. کاری داشته باشم که حقوقم را به روبل بگیرم، نه با رشته. حتی اگر بتوانم کمی درس بخوانم، منظورم تورات خواندن کارگران بعد ساعات کار نیست. به حد کافی از این کارها کرده‌ام. می‌خواهم بدانم که دنیا دست چه کسی است.»

چه آرزویی داری که این‌قدر مهم است؟» «آرزوهایی که نه خودشان آرام می‌گیرند و نه می‌گذارند من یک لحظه آرامش داشته باشم. به تو که گفته‌ام چه می‌خواهم: دلم می‌خواهد هرازگاهی شکمم سیر باشد. کاری داشته باشم که حقوقم را به روبل بگیرم، نه با رشته. حتی اگر بتوانم کمی درس بخوانم، منظورم تورات خواندن کارگران بعد ساعات کار نیست. به حد کافی از این کارها کرده‌ام. می‌خواهم بدانم که دنیا دست چه کسی است.»

19

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.