بریده‌ای از کتاب ارمیا اثر رضا امیرخانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 253

"رب اشرح لی صدری" خدا سینه‌ام را بشکاف. آی خدا. سینه‌ام را آن‌قدر گشاد کن که همه چیز توش جا شود! با همین مته بشکافش! کارم را هم هر جوری می‌خواهی آسان کن، سخت کن. حرفم را بفهمند، نفهمند. تو زبانم عقده باشد، نباشد. این‌ها دیگر مهم نیست. "ویسر لی امری" و "یفقهوا قولی"ش "و احلل عقده من لسانی"ش مال خود موسا! نخواستیم!

"رب اشرح لی صدری" خدا سینه‌ام را بشکاف. آی خدا. سینه‌ام را آن‌قدر گشاد کن که همه چیز توش جا شود! با همین مته بشکافش! کارم را هم هر جوری می‌خواهی آسان کن، سخت کن. حرفم را بفهمند، نفهمند. تو زبانم عقده باشد، نباشد. این‌ها دیگر مهم نیست. "ویسر لی امری" و "یفقهوا قولی"ش "و احلل عقده من لسانی"ش مال خود موسا! نخواستیم!

6

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.