بریدۀ کتاب

بنویس من زن عرب نیستم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 174

مرد شتابان گفت: « نه، نه، خدا نکند. دختر محترمی بود. اما درست مثل قایقی که آن را به ساحل بسته باشند، شناور بود و نمی‌توانست راه برود.

مرد شتابان گفت: « نه، نه، خدا نکند. دختر محترمی بود. اما درست مثل قایقی که آن را به ساحل بسته باشند، شناور بود و نمی‌توانست راه برود.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.