بریده‌ای از کتاب راه و رسم عشق اثر تیک نات هان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

گلِ درون یارمان را آبیاری کنیم روزی در مرکز مراقبه‌مان در فرانسه سخنرانی می‌کردم. دو نفر از حاضران زوجی از شهر بوردو بودند که مرتب به مرکز ما سر می‌زدند. خانم ردیف جلو نشسته بود و از ابتدا تا انتهای سخنرانی گریه کرد. بعد از سخنرانی سراغ همسرش رفتم و گفتم: «دوست عزیز، گل شما نیاز به آبیاری دارد.» او فوراً متوجه شد. بعد از نهار به سمت خانه رفتند و آقا یک ساعت و نیم با همسرش درباره همه ویژگی‌های خوب و تحسین برانگیزش صحبت کرد. وقتی به خانه رسیدند، فرزندشان از دیدن حال خوب پدر و مادر شگفت زده شد. تغییر می‌تواند خیلی سریع اتفاق بیفتد.

گلِ درون یارمان را آبیاری کنیم روزی در مرکز مراقبه‌مان در فرانسه سخنرانی می‌کردم. دو نفر از حاضران زوجی از شهر بوردو بودند که مرتب به مرکز ما سر می‌زدند. خانم ردیف جلو نشسته بود و از ابتدا تا انتهای سخنرانی گریه کرد. بعد از سخنرانی سراغ همسرش رفتم و گفتم: «دوست عزیز، گل شما نیاز به آبیاری دارد.» او فوراً متوجه شد. بعد از نهار به سمت خانه رفتند و آقا یک ساعت و نیم با همسرش درباره همه ویژگی‌های خوب و تحسین برانگیزش صحبت کرد. وقتی به خانه رسیدند، فرزندشان از دیدن حال خوب پدر و مادر شگفت زده شد. تغییر می‌تواند خیلی سریع اتفاق بیفتد.

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.