بریده‌ای از کتاب فانوس خاطرات گمشده اثر ساناکا هیراگی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 69

نور عصرگاهیِ خورشید از میان شکاف‌هایی که در قلب ابرها باز شده بود، به صورت اریب رخنه کرده و با درخشش ملکوتی خود، صحنه تصویر را روشنایی بخشیده بود. اتوبوس در وسط تصویر قرار داشت و هنوز هم به خاطر باران می درخشید. قطرات موجود روی شیشه هایش، خبر از شدت بارندگی های همین چند لحظه پیش می داد.

نور عصرگاهیِ خورشید از میان شکاف‌هایی که در قلب ابرها باز شده بود، به صورت اریب رخنه کرده و با درخشش ملکوتی خود، صحنه تصویر را روشنایی بخشیده بود. اتوبوس در وسط تصویر قرار داشت و هنوز هم به خاطر باران می درخشید. قطرات موجود روی شیشه هایش، خبر از شدت بارندگی های همین چند لحظه پیش می داد.

34

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.