بریدهای از کتاب یک عاشقانه ی آرام اثر نادر ابراهیمی
1404/5/21
صفحۀ 44
_چقدر کتاب! تو، واقعا، همهی اینها را خواندهای؟ _بیشترشان را. _پس تو.. تو از پشت یک دیوارِ بلندِ کاغذی و مقوایی به زندگی نگاهکردهیی! تو هیچ چیز را به همان شکلی که هست ندیدهیی. چه عمری را تلف کردهیی! چه عمری را باطل کردهیی.. _اینها پنجره است عسل، دیوار نیست؛ عصارهی واقعیت است نه کاغذ و مقوا..
_چقدر کتاب! تو، واقعا، همهی اینها را خواندهای؟ _بیشترشان را. _پس تو.. تو از پشت یک دیوارِ بلندِ کاغذی و مقوایی به زندگی نگاهکردهیی! تو هیچ چیز را به همان شکلی که هست ندیدهیی. چه عمری را تلف کردهیی! چه عمری را باطل کردهیی.. _اینها پنجره است عسل، دیوار نیست؛ عصارهی واقعیت است نه کاغذ و مقوا..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.