بریدۀ کتاب
1403/6/11
3.5
17
صفحۀ 17
بانوی پیر نفس عمیقی کشید:« سالهاست که چیزی در ته وجود تو مرده. دستکم لقا زندگی را با -نفرت- در چنگ دارد، اما تو چی؟ حتی نفرت هم نداری؛ چقدر ملال آور است. »
بانوی پیر نفس عمیقی کشید:« سالهاست که چیزی در ته وجود تو مرده. دستکم لقا زندگی را با -نفرت- در چنگ دارد، اما تو چی؟ حتی نفرت هم نداری؛ چقدر ملال آور است. »
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.