بریده‌ای از کتاب خانه ادریسیها اثر غزاله علیزاده

حنا

حنا

1403/6/11

بریدۀ کتاب

صفحۀ 17

بانوی پیر نفس عمیقی کشید:« سالهاست که چیزی در ته وجود تو مرده. دست‌کم لقا زندگی را با -نفرت- در چنگ دارد، اما تو چی؟ حتی نفرت هم نداری؛ چقدر ملال آور است. »

بانوی پیر نفس عمیقی کشید:« سالهاست که چیزی در ته وجود تو مرده. دست‌کم لقا زندگی را با -نفرت- در چنگ دارد، اما تو چی؟ حتی نفرت هم نداری؛ چقدر ملال آور است. »

946

53

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.