بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: کابوس پرواز اثر زهرا افشار
1404/4/25
صفحۀ 210
فرامرز کنایه زد: «پس فقط ذهنت درگیر جادوگرش شده و نه بلایی که سرش اومده؟》 رایان خندید: «اشتباه برداشت نکن! الآن اگر من بشینم و فقط غصه بخورم و همدردی بکنم چیزی عوض میشه؟! زندگی رو برای چی سخت می گیری، پسر؟》 چشمکی زد. «من قراره کارهای دیگه ای بکنم!》
فرامرز کنایه زد: «پس فقط ذهنت درگیر جادوگرش شده و نه بلایی که سرش اومده؟》 رایان خندید: «اشتباه برداشت نکن! الآن اگر من بشینم و فقط غصه بخورم و همدردی بکنم چیزی عوض میشه؟! زندگی رو برای چی سخت می گیری، پسر؟》 چشمکی زد. «من قراره کارهای دیگه ای بکنم!》
(0/1000)
وایولت
1404/4/25
0