بریده‌ای از کتاب سلوک اثر محمود دولت آبادی

حنا

حنا

1404/3/29

بریدۀ کتاب

صفحۀ 16

اشک هرگز! مدت‌های زیادی است که نتوانسته‌ام بگریم - این را بارها به او گفته بودم- فقط چشم‌هایم داغ می‌شوند ، انگار گر می‌گیرند و لحظاتی بعد احساس می‌کنم فقط مرطوب شده‌اند ؛ اندکی مرطوب.

اشک هرگز! مدت‌های زیادی است که نتوانسته‌ام بگریم - این را بارها به او گفته بودم- فقط چشم‌هایم داغ می‌شوند ، انگار گر می‌گیرند و لحظاتی بعد احساس می‌کنم فقط مرطوب شده‌اند ؛ اندکی مرطوب.

18

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.