بریده‌ای از کتاب اعمال انسانی اثر هان کانگ

Satoru

Satoru

1403/8/20

بریدۀ کتاب

صفحۀ 89

بعد از مرگت، نتوانستم برایت عزاداری کنم بنابراین زندگی ام به عزا تبدیل شد. بعد از اینکه تو را در پارچه ای برزنتی پیچاندند و با کامیون حمل زباله از اینجا بردند بعد از اینکه قطرات درخشان آب از فواره پاشیده می شدند. چراغ های زیارتگاه ها در همه جا روشن است.در گل هایی که در بهار شکوفه میدهند در دانه های برف در غروب هایی که روز را به پایان می رسانند. بارقه های شمع‌هایی که در بطری های خالی در حال سوختن هستند.

بعد از مرگت، نتوانستم برایت عزاداری کنم بنابراین زندگی ام به عزا تبدیل شد. بعد از اینکه تو را در پارچه ای برزنتی پیچاندند و با کامیون حمل زباله از اینجا بردند بعد از اینکه قطرات درخشان آب از فواره پاشیده می شدند. چراغ های زیارتگاه ها در همه جا روشن است.در گل هایی که در بهار شکوفه میدهند در دانه های برف در غروب هایی که روز را به پایان می رسانند. بارقه های شمع‌هایی که در بطری های خالی در حال سوختن هستند.

20

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.