بریده‌ای از کتاب امیلی و صعود اثر لوسی مود مونتگمری

Hannah

Hannah

1404/4/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 231

امیلی مقابل یکی از تناقض‌های بشری قرار گرفته بود. او داشت یاد می‌گرفت که شاید تو با خانواده‌ات بجنگی، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند. انگار رشته‌های درونیتان به هم گره خورده، خون، همیشه غلیظ‌تر از آب است.

امیلی مقابل یکی از تناقض‌های بشری قرار گرفته بود. او داشت یاد می‌گرفت که شاید تو با خانواده‌ات بجنگی، قبولشان نداشته باشی و حتی از آنها متنفر باشی، اما همیشه چیزی تو را به آنها وصل می‌کند. انگار رشته‌های درونیتان به هم گره خورده، خون، همیشه غلیظ‌تر از آب است.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.